به گزارش هفت چشمه به نقل از شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ حسين دهقان جزو اولين افرادي بود که با انتخاباتيشدن فضاي سياسي کشور با صراحت کلامي که در او موج ميزند اعلام کرد که «کانديداي انتخابات رياست جمهوري دوره سيزدهم» است که البته به دليل اينکه نظامي است اعلام حضور وي با واکنشهايي همراه بود.
او در دولت نخست حسن روحاني مسئوليت وزارت دفاع را در کابينه بر عهده داشت. در اين گفت وگو از اينکه بخواهند او را منتسب به دولت روحاني کند انتقاد مي کند و ميگويد اينکه بگوييم يک عضو کابينه به مثابه دولت است حرف درستي نيست.
دهقان تاکيد دارد: بنده همواره فرد مستقلي بودم و هيچ وابستگي سياسي به جريان خاصي نداشتم که بخشي از آن اقتضاي کاري من بوده چرا که بنده به عنوان فردي که در سيستم نظامي کار کردهام نمي توانستم وابستگي سياسي داشته باشم مسئله دوم نيز شخصيت فردي بنده است و من هيچگاه نخواستم وامدار يا طلبکاري کسي شوم.
مهمترين بخش گفت وگو با سردار حسين دهقان در مورد بنزين و مذاکرات هستهاي است. او در اين گفتوگو تاکيد دارد که زمان دولت روحاني براي امتياز دادن و امتياز گرفتن از آمريکاييها تمام شده است و در مورد بنزين نيز زواياي جالبي از نحوه تصميمگيري دولت روحاني درباره بنزين را بيان ميکند.
مشروح اين گفتو گوي به شرح زير است:
دهقان: دولت را به من منتسب ميکنند يا من را به دولت؟
*دولت روحاني پاسخگوي کرونا و گراني نيست*
شما را به دولت منتسب مي کنند.
دهقان: اگر دولت را به من منتسب کنند که اکنون من رييس جمهورم (با خنده). بايد بررسي کنيم از چه منظري چه موضوعي را نگاه مي کنيم و چه قضاوتي داريم. اينکه دولت کارنامه موفقي را عرضه نکرده است بايد بگويم که امروز مردم به طور عموم از دولت رضايت ندارند، اينکه دولت در موضع پذيرش مسئوليت قرار نميگيرد و پاسخگوي مسائل عمومي جامعه مثل کرونا و گراني نيست، درست و صحيح است اما اينکه چون يک نفر در اين دولت مسئوليتي داشته و بگوئيم مساوي با عين دولت است اين فارغ از هر نوع مسئوليتي است. ما بايد به افراد از اين منظر نگاه کنيم که آنها در حوزه مسئوليتي خود چه نقشي را ايفا کردند.
*يک عضو کابينه به مثابه عين دولت نيست*
ممکن است فردي در يک دولتي باشد اما نمي توان به يک معنا به دولت وصل کرد. البته دولت بايد اين هويت را داشته باشد که همه عناصر دولت خود را از دولت و يک تيم بدانند اما معمولا تا حالا اين اتفاق در کشور ما نيفتاده است. دولتها در ايران از افراد با آبشخورهاي فکري مختلف تشکيل شده است بنابراين از اين منظر که بگوييم يک عضو کابينه به مثابه عين دولت است حرف درستي نيست اما بنده ۴ سال وزير دفاع آقاي روحاني بودم همينطور که ۵ سال در دولت آقاي احمدي نژاد و قبل از آن در دولت آقاي خاتمي حضور داشتم. اينکه بگوييد من عين آقاي خاتمي هستم درست نيست چون من که بيشتر از آقاي خاتمي با آقاي احمدي نژاد کار کردم و با اين تعبير بايد اصلاحطلب يا احمدينژادي تلقي شوم! اما در حقيقت هيچ کدوم از اينها درست نيست. من هميشه خودم بودم يک عنصر مستقل، انقلابي و ولايي. من آنچه که در هر مقطعي از زمان احساس کردم که مي توانم باري از دوش مردم بردارم يا نقش موثري ايفا کنم وارد شدم و هر وقت هم احساس کردم که موثر نيستم دليلي براي ادامه دادن نميديديم.
يک سوال پيش ميآيد و آن اينکه آيا دولتهاي ما دولتهاي بيگانه هستند و يا دولتهاي منتخب و برآمده از اراده مردم هستند؟ اگر بگوئيم مردم انتخاب کردند پس بنابراين دولت مردم هستند و اگر بگوئيم که يک عنصر بيروني مداخله کرده و کسي را بر سر کار گذاشته پس استقلال ما کجا است که عدهاي براي نان، دولت تعيين ميکنند؟ ما بايد وقتي يک دولت سر کار ميآيد فقط از يک موضع به آن دولت نگاه کنيم و آن نوع نگاهي که آن دولت به مردم دارد و کيفيت خدمتي که به مردم مي دهد و رضايت مردم را در جهت کليت نظام بالا ميبرد.
وقتي اميرالمومنين مالک اشتر را براي مصر انتخاب کردند آن نامه معروف را مي نويسند که نخست مردم آن سرزمين برادران و خواهران ديني تو هستند يا دوم همجنس تو در خلقت هستند. گاها دولتي سر کار مي آيد و فکر مي کند که نماينده يک گروه خاصي است که به او راي دادند پس بنابراين ديگر مردم آن کشور چه ميشوند؟ آيا آنها به دنبال دولت خودشان باشند؟ اين دولت است که تعيين ميکند با چه کيفيتي به عموم مردم نگاه ميکند. در نامه اميرالمومنين به مالک اشتر باز آمده است: حرفي که از زبان مردم بيرون ميآيد همان چيزي است که خداوند به نوعي آن را خواسته است. يعني اگر شما در خدمت مردم باشيد مردم خود به خود شما را خواهند ديد و حتما شما را حمايت و با شما همکاري و همراهي ميکنند.
*مستقل هستم/هيچگاه نخواستم وامدار يا طلبکاري کسي شوم*
حال اگر در خدمت مردم نباشد ميشود همين وضعي که الان است. بنده همواره فرد مستقلي بودند و هيچ وابستگي سياسي به جريان خاصي نداشتم و يک بخش آن اقتضاي کاري من بوده چرا که بنده به عنوان فردي که در سيستم نظامي کار کردهام نمي توانستم وابستگي سياسي داشته باشم مسئله دوم نيز شخصيت فردي بنده است چون هيچگاه نخواستم وامدار يا طلبکاري کسي شوم من هميشه بدهکار به امام و رهبري بودم و خواهم بود و علاقه مندم که توان و ظرفيت هم در خدمت نظام مردم و رهبري معنيدار شود و جايگاه و مرتبه برايم موضوعيت نداشته است.
*بايد تريبونهاي يکطرفه را کنار بگذاريم*
سردار شما فرموديد ميزان مقبوليت و رضايت از يک دولت اين است که آن دولت چقدر همراه مردم بوده است. به نظر شما آقاي روحاني کجاي مسير را اشتباه رفته است که با چنين وضعيتي رو به رو است. آيا دولت آقاي روحاني دولت همه مردم نبود؟ چون ما از تريبونهاي عمومي ميشنويم که دولت همه تلاش خود را براي ارتقاي معيشت مردم به کار گرفته و مقوله سياست خارجي و مذاکرات و ... نيز براي آب و نان مردم بوده است؛ پس اين سوال مطرح ميشود که آقاي روحاني کجاي مسير را اشتباه رفته که اکنون اقبالي به او و دولتش در جامعه وجود ندارد.
دهقان: چه شد که آن وعدهها عملي نشد؟ اينها همه وعدههايي بود که در دوران انتخابات داده شد و در طول عمر دولت نيز همواره بيان شده است. من معتقدم بزرگترين مشکلي که اکنون در کشور داريم اين است که بعضا ما مواردي را اعلام مي کنيم که امکان تحقق آن وجود نداشته و ندارد. همراهي با مردم کجا ميتواند باشد؟ همراهي با مردم يعني اينکه با صداقت تمام مشکلات را ببينم و اعلام کنم و سپس با مردم به گفتوگو بنشينم.ما بايد تريبونهاي يکطرفه را کنار بگذاريم.
*چرا رئيسجمهور مخالفان خود را بيسواد ميداند؟ در حاليکه بايد با آنها گفتوگو ميکرد*
اين تعامل و گفتوگو است که فضا را تغيير ميدهد. فرض کنيد شما در يک موضعي با من مخالفت داريد و حال برجام در اوج آن است. چرا رئيس جمهور مخالفان خود را بي سواد و مجموعهاي از صفات را براي آنها قرار ميدهد و يا اينکه مخالفان خود را در مقابل مردم قرار ميدهد که مردم چيزي را ميخواهند که شما آن را نميخواهيد. به عنوان مثال شما مخالف هستيد و نظر داريد من معتقدم که بايد بنشينم نظر شما را بشنوم و گفتوگو و تعامل داشته باشم چون شما ظرفيتي محسوب ميشويد که ميتوانيد در کنار رئيس جمهور قرار بگيريد. چرا بايد در مقابل من تعريف شويد؟
*ميزان گفتوگو با مردم در دولت روحاني بشدت پايين بود
پس تاکيد داريد که مخالفان جزيي از مردم بودند.
دهقان: دقيقا همينطور است.اين حساسيت بايد وجود داشته باشد که من بپذيرم شما که در مورد موضوعي اعتراض ميکنيد بحث شخصي با بنده نداريد ممکن است بعضا شخصي باشد اما من اين قضاوت را نکنم و بررسي کنم که سخن شما چيست. وقتي شما نيروها را از صحنه بيرون ميکنيد و يا به زاويه ميبريد او نيز کار خودش را ميکند. من معتقدم که گفتوگوي با مردم در اين دولت بشدت پايين بود و رفتارها با حالت قهر و فاصله گرفتن بود. در حالي که همه اينها ميتوانستند در خدمت کشور قرار بگيرند.
آقاي دهقان! آقاي روحاني اخيرا وعده جديد داده و مثل روزهاي نخست دولت گفته که مسائل کشور را در 100 روز پاياني دولت حل ميکند.
دهقان: آقاي روحاني گفته است که من تحريمها را بر ميدارم و چيزي را به دولت بعدي منتقل نميکنم.
البته آقاي دهقان! آقاي روحاني تاکيد کردند که 4 هدف را در 100 روز پاياني دولت دنبال مي کند که واکسن کرونا و تحريمها از جمله اين موارد بودند.
دهقان: اي کاش آقاي روحاني! طي يکسال گذشته واکسن به کشور وارد ميکرد و مردم را در اين فضاي بلاتکليف نميگذاشت که امروز هزاران ايراني به اين ويروس مبتلا نشوند. اينکه ما اين کارها را براي روزهاي آخر گذاشتيم جاي سوال است! مگر زمان به عقب بر ميگردد؟ اين سخنان هيچ منطقي ندارد. ما فرصت داشتيم که واکسن وارد کنيم بايد وارد ميکرديم و اکنون نيز دير است و بايد هرچه سريعتر اين اقدام را انجام داد. اين موضوع خواسته مردم است و مردم ميبينند که خويشاوندان و نزديکانشان ميميمرند و ما به آنها بگوييم که مردم نميريد و ما مي خواهيم واکسن بياوريم! مگر ميشود؟
*وعده 100 روز پاياني روحاني به سخره گرفتن مردم است
اين مستلزم اين است که اين وعده 100 روزه محقق شود. چرا که مردم خاطره خوبي از وعدههاي 100 روزه چه در روزهاي ابتدايي و در روزهاي پاياني دولت ندارند.
دهقان: من به 100 روزه کاري ندارم. آقاي روحاني گفته من تا پايان دولت اين کار را ميکنم و من ميگويم اگر اين کاري است که بايد انجام ميشد پس چرا در طول يکسال گذشته انجام نشد؟ ميتوانست انجام شود. اين نوع برخورد با مردم به سخره گرفتن همه افکار عمومي و مطالبات مردم است. حال اگر آقاي روحاني بتواند چنين کاري انجام دهد کار بدي نيست. هر زمان هرکس هر ميزان از بار سنگين معيشت و اقتصاد را از دوش مردم بردارد بايد به او تبريک و خدا قوت بگوييم.
*بايد از آمريکا بابت بازگشت به برجام امتياز بگيريم
با توجه به اينکه دولت اکنون در حال مذاکره با 1+4 است. منتقدان دولت ميگويند هدف کوتاه مدت دولت بازگرداندن آمريکا به برجام است.
دهقان: باز گرداندن آمريکا بي معني است. ما که آمريکا را از برجام بيرون نکرديم که بخواهيم آن را بر گردانيم. آمريکا از برجام بيرون رفته و اکنون بايد خودش برگردد و امتيازي نيز بايد از آن بگيريم چون يکطرفه از برجام بيرون رفته و اين همه هزينه بر ملت تحميل کرده است. اين که بخواهيم منت آمريکا بکشيم که به برجام برگردد خيلي ...
حتي صرف برگشت آمريکا نيز ممکن است موجب لغو تحريمها نيز نباشد. آن زمان که آمريکا در دولت آقاي اوباما در برجام بود، تحريمها نيز به قوت خود باقي ماند به گونهاي که رئيس کل وقت بانک مرکزي عبارت کاملا هيچ را از دستاورد برجام به کار برد.
دهقان: بحث ما امروز بازگشت آمريکا به برجام نيست که بگوييم ما يک کاري صورت دهيم که آمريکا به برجام برگردد ...
پس ما لغو تحريمها را بايد دنبال کنيم.
دهقان: لغو تحريمها، جبران هزينهها و اثبات پايبندي به قواعد برجامي از اهداف ما بايد باشد.
منتقدان ميگويند دولت صرفا ميخواهد آمريکا به برجام برگردد و با اين دستاويز اين صد روز را هم طي کند.
دهقان: که چه بشود؟
بله بحث همين است که چه بشود؟
دهقان: ما هميشه بايد به نتيجه فکر کنيم و خيلي مهم نيست که فرآيند چه چيزي باشد. بنابراين اين چيزي که شما مطرح مي کنيد چه خروجي خواهد داشت؟
اينکه دولت سيزدهم همسو با دولت فعلي باشد.
دهقان: منظورتان اين است که دولت و آقاي روحاني بنا دارد يک فضاي اميدي را نسبت به آينده درست کند و بگويند که اين مسير بايد ادامه پيدا کند؟ 7 سال گذشته مگر چه شد؟ يعني ما 7 سال ديگر هم تمرين کنيم؟مردم اين فريب را نميخورند. اگر اين يک فريب سياسي باشد بايد بگويم که مردم هوشيارتر از اين حرفها هستند. البته سياسيون اين حرفها را مي زنند اما مردم خير.
*مردم از دولت آينده يک فضاي آرام براي زندگي خوب ميخواهند*
فارغ از اينکه دولت در اختيار چه کسي باشد مردم يک چيز از دولتشان مي خواهند و آن اين است که در يک فضاي آرام يک زندگي خوب داشته باشند. امروز مردم شب که ميخوابند و صبح از خواب بيدار ميشوند نميدانند گوجه، خيار، پياز يا سيب زميني کيلويي چند شده است؟ مردم امروز نميدانند که آيا براي پولي که در جيبشان گذاشتهاند ميتوانند پيشبيني کنند يا خير يا نصف شده است. هرکسي ميخواهد حاکم باشد مردم اين رويه را نميپسندند. مردم واقعگرا تر از مسئولان هستند؛ آنها جنگ را پشت سر گذاشتند و تجربه کردند و ميدانند در شرايط جنگي نبايد سطح انتظاراشان را بالا ببرند. امروز هم مردم بدانند در اين شرايط محدوديتهايي را بايد بپذيرند. اگر قضايا درست به مردم گفته شود مردم همراهي ميکنند. اما وقتي به مردم وعدههاي بدون پشتوانه ميدهيم و به آن وعدهها عمل نميکنيم شرايط اينگونه ميشود. مردم بايد از واقعيتهاي جاري کشور خود مطلع باشند و محدوديتها صادقانه به مردم گفته شود و فرصتها و امکانات نيز در اختيار آنها قرار بگيرد و بدانيد که دولت و ملت بدون هم معني ندارد.
*دولت روحاني در اين 8 سال چه گلي به سر ملت زده که بخواهد ادامه داشته باشد؟*
آقاي دهقان برخي از منتقدان ميگويند که دولت بنا دارد از مذاکرات اخير برجامي بهرهبرداري انتخاباتي کند و ميوه وين را براي پاستور سيزدهم بچيند. نظر شما در اين خصوص چيست؟ شما بهتر ميدانيد که بحث منافع ملي نبايد به مسائل سياسي ربط داد اما در سال 92 و 96 دوگانه ايجاد شد و احتمال ميرود در انتخابات 1400 يز تکرار شود. جبهه اصلاحات ايران که رياست آن بر عهده آقاي بهزاد نبوي است در حال تدوين نامهاي به جوبايدن براي تسريع در بازگشت آمريکا به برجام بود. نظر شما در خصوص اين موارد چيست؟
دهقان: کاري که براي خدا نباشد هيچ برکتي ايجاد نخواهد کرد. اينها حاضرند به قيمت اينکه خيلي از مسائل را به فروش بگذارند، سر کار بمانند. اين دولت در اين 8 سال چه گلي به سر ملت زدند که بخواهند ادامه بدهند؟ مردم اکنون وضعيت کشور نگاه مي کنند و مي بينند. براي رفع تحريمها قطعا طرف آمريکايي از ما امتياز مي خواهد بنابراين ما زماني مي توانيم مذاکره کنيم که در موضع قدرت باشيم و در درون کشور انسجام و وحدت باشد. وقتي ما به طرف مقابل ميگوييم بيا تحريمها را بردار که ما فُلان يعني ما پذيرفتيم که داراي ضعف هستيم و اکنون مي خواهيم ضعفمان را معامله کنيم بنابراين طرف مقابل در اين وضعيت به دنبال امتيازگيري از ما خواهد بود البته زمان دولت روحاني براي امتياز دادن و امتياز گرفتن از آمريکاييها تمام شده است.
*در جريان موسوم به اصلاحات، اصلاحگري ديده نميشود*
سردار به اين مسئله بپردازيم، شما فرموديد نه اصلاح طلب هستيد نه اصولگرا ...
دهقان: در کشور بايد هم ايدههاي اصلاحطلبانه وجود داشته باشد و هم نميتوان از اصول عدول کرد. با حفظ اصول اصلي انقلاب حتما بايد اصلاحات صورت داد. خداوند در يک مقطعي از زمان حکمي بر پيامبر نازل ميکند، شرايط تغيير مي کند حکم اصلاح ميشود. امروز بايد در کشور اصلاحگري صورت دهيم. در اصلاحات مرسوم اصلاحگري ديده نميشود. بزرگترين مصلح اين جامعه مقام معظم رهبري هستند. هر جا مشکلي و نقصي به وجود ميآيد و حتي اگر چيزي با روال جاري نميخواند، ايشان وارد ميشوند چرا که بايد جامعه را اداره کرد نمي توان جامعه را رها کرد و گفت که مهم نيست چه اتفاقي ميافتد. چرا مقام معظم رهبري اجازه مذاکره دادند؟ قاعدتا مقام معظم رهبري وقتي شرايط را براي مذاکره فراهم ديدند اين اجازه را دادند حال اينکه مذاکره کنندگان چگونه عمل کردند حرف ديگري است.
*اصلاحطلبان مي خواهند ما را به زمان مشروطه برگردانند*
اصلاح طلبان اگر دنبال اصلاحگري نيستند پس بدنبال چه چيزي هستند؟
دهقان: اصلاحطلبان مي خواهند ما را به زمان مشروطه برگردانند. آنها ميگويند آزادي مبناي همه چيز است. مشروطه بدنبال دو عنصر آزادي و عدالت بود. آزادي از منظر عمومي تعريف دارد. من نمي خواهم آنها را متهم کنم اما آنها (اصلاحطلبان) چيزي به اسم حکومت ديني را بر نميتابند و عملا به سمت حکومتي عرفي هستند. آنها ميگويند اشکالي ندارد که يک مسلمان حاکم باشد اما چه کسي گفته است که اسلام حکومت کند در حالي که انقلاب شده تا اسلام و شريعت پياده شود و حال اين اسلام و شريعت نيز با مقتضيات زمان و مکان است.
*نظام سياسي بايد براي شرايط و حوادث مختلف پاسخ متکي بر دين داشته باشد*
امام (ره) اين حرف را براي رهبري و مرجعيت زدند که عنصر زمان و مکان در افتاء و استفتاء بايد وجود داشته باشد که اين به معناي اصلاحات است بنابراين ذات شيعه اصلاحگري است. حوادث و واقعياي که ايجاد مي شود فتوا صادر مي شود و حکم و فتواي مراجع تقليد نيز همواره ثابت نيست. نظام سياسي بايد براي شرايط و حوادث مختلف پاسخ متکي بر دين داشته باشد.
*بايد به سمت رها کردن نظام اداري از لباس سياسي و حزبي برويم*
اگر در انتخابات يکي از دو جريان اصلاح طلب يا اصولگرا از شما حمايت کند. شما اهداف آنها را در دولت پياده ميکنيد؟ آيا با آنها وارد رايزني خواهيد شد؟
دهقان: خير، ما بايد به سمت رها کردن نظام اداري از لباس سياسي و حزبي برويم. اين همه حرف من است. نظام اداري ما جاي شايستگان ملت فارغ از انتخابشان به هر جريان سياسي است بنابراين سهم خواهي و تعيين تکليف و اين بيايد و آن برود نداريم و نبايد هم باشد. وقتي شخصي به عنوان وزير انتخاب ميشود حق ندارد از خويشاوندان يا جريان سياسي خود بياورد و معتقدم اين بازيها بايد متوقف شود.
من وامدار کسي نخواهم شد/نيامدم در قدرت بمانم*
شما جزو گزينههاي مورد حمايت اصولگرايان نيستيد اما اصلاح طلبان از شما اعلام حمايت کردند. بنابراين اين مواردي که اکنون ذکر کرديد را به صراحت به جريان حامي خود خواهيد گفت؟
دهقان: من در آغاز همين را مطرح کردم چرا بعدا بخواهم بگويم. ما يا دنبال ساختن مملکت هستيم و ميخواهيم مشکلات مردم را حل کنيم و يا دنبال اين هستيم که در قدرت بمانيم. اگر قرار است ما فقط در قدرت بمانيم همينجا اعلام ميکنم که من نيستم چرا که من آمدم که در خدمت امام، رهبري و انقلاب باشم. من وامدار کسي نخواهم شد. البته اگر جريانهاي انقلاب حمايت کند من نميگويم که حمايت نکنيد اما من اين ديدگاه را دارم.
*اگر رئيس جمهور بودم در قضيه بنزين مسئوليت را ميپذيرفتم*
آقاي دهقان قطعا به خاطر داريد شبي که بنزين از هزار تومان با ۳ هزار تومان رسيد و آقاي روحاني در يک اظهارنظر شگفت انگيز اعلام کردند که خود بنده هم صبح شنبه متوجه شدم که بنزين افزايش يافته است. نظرتان در مورد اين اتفاقي که در مورد بنزين افتاد چيست؟
دهقان: من اگر رئيس جمهور بودم مطلقا مسئوليت را ميپذيرفتم. البته قبل از آن اطلاعرساني کرده و نظرتان مردم را دريافت ميکردم. ملت و دولت بايد براي تغيير وضعيت به يک وضعيت مطلوب که به نفع همگان است، اجماع و سپس تصميمگيري کنند. بزن بهادري نميتوان عمل کرد که من بگوئيم آقا امشب عمل ميکنم و فردا بگوئيم من نبودم.
*روحاني ميخواست ابعاد فاجعه بنزين را به ابعاد رواني تقليل دهد*
آقاي دهقان شما ۴ سال با آقاي روحاني کار کرديد و بالاخره شناخت حداقلي از ايشان داريد بنابراين به نظر شما در ذهن آقاي روحاني در مورد بنزين چه ميگذشت؟
دهقان: نميدانم. از خودشان بپرسيد. من اگر رييس جمهور بودم مثل آقاي روحاني عمل نميکردم. من معتقدم آقاي روحاني ميخواست ابعاد فاجعه بنزين را به لحاظ رواني تقليل دهد. يعني بگويد چيزي نشده و من در جريان نبودم. تقريبا همه مخالف بودند که در چنين شرايط نرخ بنزين افزايش پيدا کند.
*ماجراي روزي که قرار بود بنزين در دولت افزايش پيدا کند*
اعضاي دولت؟
دهقان: بله حتي در دولت هم مخالف اين مسئله بودند امل فضايي پيش آمد که يکي از اعضاي دولت گفت که من اين مسئله را ميپذيرم و مسئوليت آن را نيز بر عهده ميگيرم اما شرط من اين است که هيچکس مداخله نکند و ... بنابراين تصميم گرفته شد و انجام شد و بعد همه گفتند ما نبوديم (با خنده) اگر در اين مسئله وزير کشور مسئول است بايد قبل آن به مردم اطلاع دهد و مسئوليت بپذيرد. اگر وزير اقتصاد مسئول بوده بايد مسئوليت بپذيرد. ما الان چندين سال که گرفتار دلار آقاي جهانگيري هستيم بلاخره آقاي جهانگيري اگر تصميم گرفته بايد اعلام کند که چرا اين تصميم را گرفته است.
*جهانگيري اگر اختيار ندارد پس چرا معاون اول مانده است؟*
البته آقاي جهانگيري ميگويد من هيچ اختياري ندارم و منشيام را حتي نمي توانم تغيير بدهم.
دهقان: اين مهم نيست. دلار ۴ هزار و ۲۰۰ توماني به پاي آقاي جهانگيري نوشته شده است. آقاي جهانگيري که شما اختيار نداريد پس چرا معاون اول ماندهايد؟ اين را جواب بدهيد که چطور کسي که هيچ خاصيتي ندارد پس چرا عمر خود را تلف ميکند و جايي را اشغال کرده که شايد اگر فرد ديگري ميبود ميتوانست کاري کند. در فضاي سياسي اين کشور مثل اينکه همه از مردم طلبکار هستند و فقط مردم بدهکار هستند. آقاي روحاني اکنون در سخنرانيهايش ميگويد مردم اگر سفر نميرفتند و دورهمي نميگرفتم و موج چهارم کرونا آغاز نميشد، بنابراين مردم را مقصر ميکنند. اگر قرار بود نردم به مسافرت نروند خب يک کاري ميکرديد که نروند حال که مردم رفته اند نيز هزينهاش را بدهيد ديگر! اينگونه که نميتوان کشورهاي کرد.
سردار! اين روحيه طلبکاري و منتگذاري گويا در اين دولت قدري حاکم است! چندي پيش معاون رئيس جمهور گفت که مردم بايد ممنون باشند که ما حقوقشان را سر وقت مي دهيم!
دهقان: او مي خواهد بگويد اينقدر شرايط سخت است که به موقع حقوق دادن مشکل است.
نه اين حرفي نيست که قابل پذيرش باشد، اما در کل، من هم بر اين باورم که کسي که در موضع مسئوليت در جمهور قرار مي گيرد به تعبير امير المومنين علي(ع) بايد به آن به چشم امانت نگاه نکند نه طعمه! امانت را بايد امانتداري کرد، نه اين که به شکل طعمه از آن استفاده کرد. حق ندارند اين حرفها را بزنند، هيچکس حق ندارد.
الان اصلاح طلبان در نشستهايشان از مقوله اي صحبت مي کنند که قوه مجريه از عنصر قدرت عاري شده و از وجود دولتهاي در سايه و موازي حرف مي زنند و اينکه رئيس جمهور هيچ اختياري ندارد. از طرف ديگر همه نشستهايشان براي کسب همين صندلي پاستور است. ما نمي خواهيم شما به تناقض آنها جواب دهيد، بلکه مي خواهيم بپرسيم آيا به نظر شما رئيس جمهور اختياري ندارد؟
دهقان: اول برگرديم و نگاهي به چند سال اخير بياندازيم. چه کساني در قدرت بودند و نقش اپوزوسيون را بازي کردند؟ اصلاح طلبان در مجلس ششم! در آن مقطع مجلس و دولت را در اختيار داشتند، اما اپوزسيون هم بودند در ضمن! آيا مي شود دولت ضد نظام باشد؟
رئيس جمهور بايد قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي ايران را اجرا کند . . .
دهقان: قانون اساسي تکليف همه را روشن کرده است. ما نياز داريم که قانون اساسي را به عنوان ميثاق ملي مبناي همه کارهايمان و نيز ناموس خود قرار دهيم و تلقي کنيم و اجازه ندهيم کسي از حريم قانون عبور کند و قانون مبناي هرگونه تعاملي باشد. اگر اين شد همه چيز مي آيد سر جاي خود. الان هيچکس در جاي خود نيست و هيچ چيز جاي خود را پيدا نکرده است. گزينه وزارت بايد بگويد من شايستگي ندارم و ديگري از من شايسته ترم.
يعني مشابه همان روحيه اي که در ابتداي انقلاب اسلامي بر کشور حاکم بود . . .
دهقان: بله . . . در ابتداي انقلاب، سمتي به من پيشنهاد شده بود، البته فرد ديگري هم مطرح بود و من اعتقادم بر اين بود که او از من مناسبتر است. به من گفتند او نمي پذيرد. گفتم متقاعد کردنش با من! رفتم منزلش و دو ساعت تمام با او صحبت کردم و گفتم به اين دلايل شما از من مناسبتر هستي، اين سمت را قبول کن، من خودم کمکت مي کنم و او سمت را پذيرفت.
اگر براي مسئوليتي کسي از من مناسبتر بود، اما من آن مسئوليت را برعهده گرفتم، غاصب خواهم بود و آن فرد شايسته هم اگر نپذيرد، بايد مواخذه شود که «چرا مسئوليت را نپذيرفتي؟ مي توانستي کار و خدمت کني اما نکردي»! البته براي هر دو هزار بهانه مي توان آورد.
صندلي را سفت مي گيريم و به آن مي چسبيم و مي گوييم ما از همه لايقتريم!*
ما از اين فضاها بايد خارج شويم. کسي اگر مي تواند مسئوليت را بپذيرد، اگر نمي تواند نپذيرد. متاسفانه هميشه هم براي فرد غير شايسته يک بهانه ثابت وجود دارد، مي گويد «اگر من کنار بروم، جايگزيني از من بدتر مي آيد» خب اين به تو چه ربطي دارد؟ بگذار بيايد! حالا شايد هم نفر بعدي از تو شايسته تر بود. ما سفت، صندلي را مي گيريم و به آن مي چسبيم و مي گوييم ما از همه لايقتريم و کسي غير از ما نمي تواند از پس مسئوليت بر آيد!
يکي از دولتمردان چند ماه پيش در واکنش به انتقادات از اوضاع نابسامان معيشتي گفته بود «اگر ما بر سر کار نبوديم، اوضاع بدتر از اين بود»!
دهقان: خب بروند کنار و بگذارند مردم يک عده ديگري را روي کار بياورند. الان که مي بينند وضع اين گونه است و نتوانسته خوب کار کنند اجازه دهند، ديگران بيايند بر سر کار.
بحث اختيارات رئيس جمهور ماند، يک پيشينه تاريخي رفتيد . . .
دهقان: من فکر نمي کنم که رئيس جمهور در چارچوب قانون اساسي اختيار ندارد. در دوره آقاي احمدي نژاد در مراسمي در تالار وحدت قرار بود نشان ايثار اهدا کنيم. سردار فيروز آبادي رئيس وقت ستاد کل نيروهاي مسلح و خانم زهرا مصطفوي دختر بنيانگذار جمهوري اسلامي هم داخل سالن بودند. رئيس جمهور وقت گفت: بگوييد اين دو نفر هم بيايند بالا روي سن و در اهداي نشانها کمک کنند. من جواب دادم که طبق قانون اساسي نشانهاي ملي را «رئيس جمهور» به نمايندگي را از طرف مردم اهدا مي کند و قابل تفويض هم نيست. «شخص رئيس جمهور» بايد اهدا کنند. بعد گفتم آقاي احمدي نژاد مي دانيد مشکل کجاست؟ اينجاست که يک عده بي مورد لايحه مي دهند و مي گويند رئيس جمهور اختياراتش کم است، اما شما ببينيد که رئيس جمهور تا اين حد اختيار دارد.
احساس کم اختيار بودن رئيس جمهور کجاست؟ آنجا که مي خواهد همه تابع او باشند، خب اين رخ نمي دهد، چون ما ساير قوا را هم داريم و جامعه مان يک جامعه زنده و متوقع است و اين توقع صرفا مادي هم نيست، بلکه سياسي، فرهنگي هم هست. مراجع تقليد، حوزه ها و غيره هستند. مگر مي شود رئيس جمهور بگويد همه بروند خانه بنشينند که من هر کار خواستم انجام دهم؟ نه !
بايد ظرفيت و هماهنگي ايجاد کرد ميان همه جريان هايي که مي گويند مي خواهيم به مردم خدمت کنيم و ارزش ها را حفظ کنيم اگر ما اين مقدار اشتراک داشته باشيم ديگر دعواي ما بر سر چيست؟ آنچه مي ماند صرفاً اختلاف سليقه خواهد بود که بايد نشست صحبت کرد و حل کرد.
چرا مشکل پيدا ميکنيم؟ چون به دنبال ايجاد شکاف هستيم. اگر دعوايي نباشد ما بيکاريم و بايد آتشي و دعوايي روشن کنيم تا بتوانيم کار کنيم آيا مسائل ملي بحث امنيت ملي مي تواند در کشور مورد اجماع باشد؟ چرا بر سر همين مسائل ما اينقدر دعوا ميکنيم؟ روي شناسايي مسئله راه حل ها دائم دعوا ميکنيم و دائم اختلاف مي کنيم زيرا از يک منظر سياسي خود در مقابل ديگري به موضوعات نگاه مي کنيم محاسبه ميکنيم که اگر اينگونه کار پيش برود به نفع من و جريان من خواهد بود و صداي ما را بلند تر خواهد کرد و در مقابل به گونهاي ديگر پيش برود به سود جريان مقابل است! خوب چرا اين گونه عمل ميکنيم.
هميشه عشق رئيس جمهور در اين کشور هميشه مي تواند ميوهممنوعه بهشت باشد. شيطاني به وجود آيد به سمت انجام ترک اوليها و منعي که خداوند کرده بود تشويق کند، در حالي که رئيسجمهور بايد نماد وحدت ملي باشد و بايد نشان دهد که رئيسجمهور همه مردم ايران است و رئيس جمهور همه احزاب سياسي هم هست. ما دعوا ميکنيم و ميگوييم اختيار نداريم در حالي که ما بلد نيستيم کار کنيم و دعوا مي شود.
سردار شما بحث اپوزيسيون شدن برخي قواي کشور در برخي مقاطع تاريخي انقلاب را مطرح کرديد در مجلس ششم و در همان دولت وقت موسوم به دولت اصلاحات در بعضي وزارتخانهها و معاونت ها شاهد اپوزسيون بازي برخي مديران دولت بوديم ما مشابه اين رفتار را در مجلس دهم و برخي ارکان دولت يازدهم و دوازدهم هم ديديم. دو رئيسجمهور پياپي هم يعني هم رئيس دولت دهم و هم رئيس دولت هشتم در اواخر دوره دوم خود گرايش پيدا کردند به سمت تبيين و يا در حقيقت افزايش اختيارات خود در مقام رياست جمهوري. شما اگر رئيس جمهور شويد آيا اين تعهد را مي دهيد که در هيچ صورتي به سمت درخواست اختيارات بيشتر براي خود تحت هيچ عنواني نرويد؟
دهقان: حالا اين دو تا رئيس جمهور که آنقدر تلاش کردند چه نتيجه گرفتند؟
درست است که آنها نتيجه گرفتند اما ما اکنون در مقام روشن ساختن نگاه داوطلبان احتمالي انتخابات به مقوله اختيارات رئيس جمهور هستيم.
دهقان: اين دو رئيس جمهور پيش از آنکه کانديداي رياست جمهوري مي شوند قانون اساسي و خوانده بودند يا نه؟ در دوره اول و چهار سال اول خود همه اين مسائل را تجربه کرده بودند يا نه؟ کسي که آمده و چند سال تجربه کرده و ديده که بر فرض نميشود يا نميگذارند کار کند، براي چه در قدرت ماند؟ و چرا بعد هشت سال يا ۱۶ سال دوباره ميخواهد به قدرت برگردد؟ معتقد نيستم که رئيس جمهور اختيار ندارد بلکه روسايجمهور در موقعيت يک رئيس جمهور رفتار نمي کنند و در اندازه نمايندگي يک جريان سياسي محدود عمل ميکنند.
به نظر مي رسد اين محور خوبي براي مناظرات رقابت هاي کانديداهاي انتخابات رياست جمهوري مي تواند باشد به ويژه در قبال کانديداهاي جرياني که تا به حال چند دوره قوه مجريه را در دست داشته اند و و همواره در پايان دوره هاي تصدي خود سخن از کمبود اختيارات مي کنند . . .
دهقان: بله آن زمان بياييد تا به ما در اين باره مشاوره بدهيد (با خنده)
جرياناتي در داخل و خارج کشور به دنبال اين هستند که از انتخابات خرداد سال جاري يک رفراندوم (همهپرسي) بيرون بياورند عليه جمهوري اسلامي و در اين راستا به شدت تبليغات ميکنند که راي مردم تزييني نيست تا مردم تشويق به عدم شرکت در انتخابات شوند. به نظر شما نامزدهاي انتخابات چگونه ميتوانند مردم را به حضور پرشور تر پاي صندوق هاي راي و ترغيب کنند؟
دهقان: دو موضوع را بايد با شهامت طرح کنيم؛ اول آنکه هيچ کانديدايي نبايد دستاوردهاي نظام را زير سوال ببرد؛ کاري که تا به حال چندين بار رخ داده است. بعضي کانديداها ضد وضع موجود اعلام کانديداتوري مي کنند، به صحنه مي آيند، يعني آيا اين نظام هيچ کاري براي مردم نکرده است؟ آيا دولت هاي گذشته هيچ کدام کار مثبت براي اين مردم نکردهاند؟ در حالي که وضع موجود حاصل عملکرد همه کساني است که از ابتداي انقلاب تاکنون مسئوليتي داشتهاند.
اگر بياييم کانديداي مقابل را متهم کنيم که تو مسئول وضع موجود هستي! خب در عمل ما چه تاثير خواهد داشت؟ ما بايد بگوييم با وضع موجود و آن هم به لحاظ کاستي هايي که دارد مخالفيم و ميخواهيم آن را اصلاح کنيم و هرکس که اين کاستي ها را مي شناسد بيايد به ما کمک کند. نه اينکه جاي نبش قبر و پروندهسازي کنيم و بگو مگو راه بياندازيم. بلکه بايد بگوييم مشکلات کشور ما اين است و براي آنها اين راه حل را داريم و قول مي دهم که پس از روي کار آمدن هر روز محاکمه و مواخذه از مديران قبلي راه نيندازيم.
البته اگر کسي زماني تخلف کرده است قوه قضائيه را براي همين گذاشتهاند که هر کس در هر مقامي تخلف کرده است مورد برخورد واقع شود، اما من به عنوان رئيس جمهور بعدي دنبال مدير متخلف دولت هاي قبلي بگردم که چه بشود؟ پس ما بايد به مردم بگوييم که بابت ناتواني ها و کاستي ها از شما عذر خواهي ميکنيم به شما قول مي دهيم که به آنچه وعده ميدهيم پايبند باشيم. ما بدون حمايت شما هيچ کار نمي توانيم بکنيم پس بياييد به ما کمک کنيد در اين صورت من تمام قد در خدمت شما خواهم بود و هر وقت هم نتوانستم به وعدهها عمل کنم کنار خواهم رفت.
حال ممکن است برخي بگويند اين دهقان که آمده است که نماند، خير! من آمده ام با اين شرايط نابهنجار بجنگيم. نقاط قوت مان سر جايش است، راهحل وضع موجود کليگويي و اتهام زني نيست من تصور مي کنم اگر مردم اين فضا را بگيرند حتماً اميدوارانه وارد صحنه انتخابات خواهند شد و بايد اين فضا را ايجاد کنيم تا آنها هم بتوانند فردا از ما مطالبه کنند. بگويند چرا اين قولي را که دادي عمل نکردي؟ و رئيس جمهور بايد به مردم توضيح دهد که چرا موفق به انجام وعده خود نشده است؟ آيا اشکالي پيش مي آيد؟ ما بايد به سمت خلق اميد البته به صورت واقع گرايانه پيش برويم با پذيرش مسئوليت هر آنچه که هست و با داشتن شجاعت عذرخواهي و پرداخت هزينه که کمترين آن کنار رفتن است مسئوليت را بپذيريم.
* مناظره اگر زنده نباشد همان بهتر که اصلا مناظره برگزار نشود*
شما الان به عنوان خبرنگار اگر به مجموعه خود بازگشتيد و مدير تن از شما پرسيد چرا فلان پرسش را از قلم انداختي چه پاسخي خواهيد داد؟ اگر پاسخ دهيد که فضا به سمت آن پرسش نرفت به شما ميگويند چرا شما خود فضا را به آن سمت نبردي؟ و چرا پيش از آمادگي کامل به مصاحبه رفتي؟ و همچنين من به عنوان مصاحبه شونده از شما مي پرسم چرا وقت مرا گرفتيد؟ يا اينکه شما اختيار داريد که سوال را در آن چارچوبي که برايتان تبيين کردهاند بپرسيد و بعد مي توانيد دوباره وقت بگيريد و براي تکميل مصاحبه پيش ما بياييد در آن صورت ميتوانيد به مدير خود بگوييد که ما تلاش خود را کرديم اما پرسش خود را نتوانستيم مطرح کنيم و يا پاسخ نگرفتيم.
اينکه مي فرماييد بگو مگو و جنجال در مناظره آن نباشد خوب است، اما عملاً محقق نميشود . . .
دهقان: من نميگويم «بگو مگو» نباشد بلکه عرضم اين است که «بگم بگم» نباشد. اگر بر فرض درباره بيکاري بحث مطرح است، هر کانديدا نظر خود را بگويد و مردم هر کدام را که عملياتي تر بود برگزينند.
درست است اما معمولاً فضاي مناظراتي هيچ گاه مسالمتآميز پيش نخواهد رفت؛ خاطرات مردم از مناظره ها هم اين را تأييد ميکند . . .
دهقان: حالا بايد وارد رقابتها شويم و جلو برويم ببينيم چه مي شود. بنده ابتدا اهل رواداري و مدارا هستم و سپس اهل جنگ. دليلي ندارد که کانديداها از ابتدا به حالت جنگ وارد عرصه مبارزه رقابت شوند.
چون الان بحث عدم پخش زنده مناظره هاي کانديداها مطرح است . . .
دهقان: مناظره اگر زنده نباشد همان بهتر که اصلا مناظره برگزار نشود چون بالاخره ويرايش خواهد شد. بخشي را ممکن است پخش کنند و بخشي را حذف کنند.
چگونه ميتوان اين نگراني هايي که از بابت پخش زنده مناظرات است رفع کرد؟
دهقان: چرا ما از پخش زنده مناظره ها ميترسيم؟
به خاطر تبعات و خاطرات ناخوشايندي که از ادوار گذشته مانده است.
دهقان: اين ترس ما واقعي است يا غير واقعي؟ ما پس از برگزاري اين انتخابات و رقابت هنوز ياد نگرفتيم چگونه بايد رقابت و مناظره کنيم؟ يعني نظام انتخاباتي ما به اين اندازه غير هوشمندانه عمل مي کند؟
يعني چه کند نامزدها به چه چيزي متعهد باشند که پخش مناظره زنده ايجاد نگراني نکند، ناميدي را در مردم و اميد غلبه ندهد؟
دهقان: بدون شک نمي توان کاري کرد. من که مي خواهم مسئوليتي در اين کشور بگيرم بايد خود را به يک سري اصول و مباني متعهد بدانم و بپذيرم که به عنوان کانديداي رياست جمهوري نبايد زير همه دستاوردهاي نظام بزنم تا مردم بگويند اين کانديداي خوبي است.
* کانديداي انتخابات بايد وعده نزديک به واقعيت بايد بدهد*
کانديداي واقعي بايد با واقعيات با مردم سخن گويد، آمار واقعي و وعده نزديک به واقعيت بايد بدهد، ضمن اينکه بايد آرماني باشد، اما بايد متکي بر واقعيت باشد ممکن است قولي را صددرصد نتوان عمل کرد اما ۶۰ درصد که ميتوان عمل کرد، اما قولي که ميداني هيچ ميزان نشان نمي توان عملي کرد چرا مي دهي؟ آيا توجيه از ميدان به در کردن رقيب براي وعدههاي غيرعملياتي درست است؟ خير! اين فريبکاري و غش در معامله است مردم بايد به فريب و دروغ نه بگويند.
ما بايد نظارت عمومي در رفتار خودمان به وجود آوريم چرا که دستگاههاي نظارتي ناتوانند، ضمن اينکه مراجع استاندارد مستقل از قدرت نداريم اگر اينها ايجاد شود ميتواند صورت هاي مالي را بررسي و تجزيه و تحليل کنند، اما الان به گونه اي است که دولت بعدي ميآيد و ميگويد براي صورتهاي مالي دولت قبل ايراد دارد آنها هم که نظارت مي کردند تفاوتي نکرده اند ما بايد کاري کنيم که نظارت پذير شويم.
به نظر شما اين چه مدت زمان ميبرد؟
دهقان: يک روز
به نظر شما در يک دوره رياست جمهوري مي تواند نظارت پذير شدن دولت را محقق کرد؟
دهقان: بله اين يک اراده و يک خواسته است و ملت خودشان آن را فراهم ميسازند.
ولي خوب معارض هم زياد دارند شرکت هاي خصولتي و برخي صاحبان رانتها . . .
دهقان: شرکت خصولتي چه کار ميخواهد بکند؟ به دنبال نفع خود است. شما محکم بايستيد اطلاعات را شفاف کنيد، بايد مشخص شود که فلان تجارت محصول رانت بوده است يا تلاش خود شرکت ها؟ اگر رانت بود با آن برخورد مي کنيم. اگر فعاليت سالم اقتصادي بود از آن ماليات بگيريم. ما دوست داريم ابهام وجود داشته باشد.
شما فرض کنيد وزير ما هر روز صبح دستور کارياش را داخل کارتابلي شفاف بگذارد که همه ببينند صبح تا شب چه کاري بايد انجام دهد يا اعلام مي کند که امروز اين کارها را کرديم و با اين افراد جلسه داشتيم و اين کارها را انجام خواهيم داد. در صورتي که الان ميآيند داخل جلسه مي نشينند و هيچ نمي گويند و فردا مي روند گزارش مي دهند و مي گويند نظر ما را نخواستند، خب نظرتان را بدهيد . . .
بحث بنزين و اپوزوسيون گرايي عده اي که خود حامي روي کار آمدن دولت روحاني بودند و با عناويني چون تکرار و وضعيت حساس کشور و اينکه صرفا با روحاني مي توان از شرايط و تلاطمانت عبور کرد و عبارت روشن «ما تضمين دولت روحاني هستيم» از برادر رئيس دولت اصلاحات، اما شاهد بوديم که همين طيف بعد ماجراي بنزين و برخي مسائل معيشتي خودشان در مقام مخالف وارد شدند و با ادعاي اينکه زبان مردم هستند حمله به دولت کردند.
دهقان: اشکال ندارد به عنوان زبان مردم حرف بزنند اما اينکه بخواهند مسئوليت کار را قبول نکنند نمي شود، يعني کسي که وعده داده اما نمي خواهد هزينه را بپذيرد. هميشه عبور از دولت مستقر توسط کساني که دولت را بر سر کار آوردند مرسوم است.
الان چه کنيم که هزينه اين گونه حمايت کردن و ضمانت کردنها و بعد از آن پاسخگو نبودنها بالا برود؟
دهقان: مردم بايد اعتماد نکنند چون فلسفه انتخابات همين است، تويي که وعده دادي و عمل نکردي پس دوباره به تو اعتماد نميکنيم.
تو را و همه گزينه هايي که ممکن است از طيف خودت معرفي کني
دهقان: مردم بايد اين تنبيه را بکنند و او را از دور خارج کنند
شما در مناظرات، اين موضوع را مستمسک قرار خواهيد داد؟ که شمايي که از طيف مسئوليت ناپذير کانديدا شدي . . .
دهقان: اين را بگذاريد براي همان موقع مناظرات. ما که نمي خواهيم پرونده رو کنيم
نه ! اين پرونده رو کردن نيست، اين آشکار است و همه مي دانند
دهقان: بايد فضا را ديد
در اين کشور هيچکس مسئوليتي را بر عهده نمي گيرد خيلي بد است و در آينده مي تواند براي ما صدمات جبران ناپذيري داشته باشد . . .
دهقان: بچه کم سن و سال هر وقت به سراغ اشياي داغ مي رود به او هشدار ميدهيد، اما او دوست دارد تجربه کند، اما يک بار که بسوزد ديگر خودش به همه مي گويد دست نزنيد.
ما اجازه يادگيري و انباشت تجربه را براي يادگيري بعدي از همه سلب مي کنيم. مي گوييم «اين کار چون اين آقا سر کار بود اين جوري شد، اگر کسي ديگري سر کار بود اين گونه نمي شد». نه! اين گونه نيست اين تجربه علي الحساب وجود دارد و يک دستمايه تجربي براي ماست. نبايد بگوييم چون رقيب ما اين کار را کرد بد است، بلکه هر کس اينگنه کار کند بد است. ملت بايد به اين نتيجه برسند از هيچ دولتي نپذيرند که بگويد نگذاشتند و نشد و . . . ما زمينه اين جور بهانهها را که فرافکني است بايد از بين ببريم. هر دولتي سر کار آمد بايد همه کمک کنند که به مردم خدمت کنند. يکي از مشکلات، اين است که فضاي رقابتي را تا آخر حفظ مي کنيم. تا ديروز رقيب بوديم. الان رقابت تمام شد. ملت! ممنون که بار سنگين مسئوليت را روي دوش من نگذاشتيد و از شما رقيب من ممنون که مسئوليت را پذيرفتي از امروز هر کمکي از دستم بربيايد براي کمک به شما انجام خواهم داد.
انتهاي پيام/ک